تولدت مبارک سوگلی
از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت
امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق
خود را در پستوی زمان تنها حس نمیکنم . . .
تولدت مبارک دردانه ام
بالاخره یک سالت تموم شد مامان.الهی شکر با اتمام یک سالگی به طور کامل راه افتادی که از یه طرف خوشحالیم از یه طرفم زیاد شدن مسئولیت های من و بابایی رو به همراه داره.از چند هفته قبل بابا می گفت می خوام تولد یگانه رو یه جشن اساسی بگیرم.که خوشبختانه موفق شدیم به خاطر نبودن فضای باز زیاد مجبور شدیم این تولد رو طی ٢ روز واسه خانواده من و بابا بگیریم که الهی شکر هردو به خوبی برگزار شد.در اولین فرصت چند تا از عکساتو می ذارم.
و اما یه سوپرایز واسه دوستای گلم که خیلی متظر عکسای جدید یگانه بودن............
ما با هر تبسمت هزاران بار می شکفیم و با هر تپش قلبمان هزار بار نامت را میخوانیم
اگر بر روی زمین تنهاییم، ولی تو مثل ماه نگاهمان میکنی
ما بر وجود نازنینت سجده شکر میگذاریم.
تولدت مبارک
دیگه واسه خودت خانومی شدی .راستی گنجینه لغویت خیلی پیشرفت کرده جالیه داییاتو صدا نمی زنی ولی به چایی میگی دایی.عمو هادی رو خیلی دوست داری و وقتی می بینیش می خوای پرواز کنی البته 2 طرفس به قول خودش تو اولین بچه ای هستی که اون دوست داره.به کفش میگی کَ.مامان رو واضح تر از همیشه. به درخت، چمن و گل حتی سبزی می گی گل.و اسم تمام عروسکاتو بلدی اسم هر کودومو بیاریم اشاره می کنی.اجزای بدنت رو هم کامل می شناسی.دست ،پا،چشم،بینی،دندون،گوش،شکم،مو و...
هر چیزی از جلوت بر می داریم دستتا تو باز میکنی میگی رفت .عزیزم خیلی خوردنی می شی
راستی دو تا دندون بعدی بالا هم نوک زدن.روند غذا خوردنت هم بهتر شده فقط خیلی نگه می داری تو دهنت.غذا خوردنت حداقل 2 ساعت طول می کشه.