دردانه کوچک ما

یگانه 15 ماهه

1392/5/17 3:07
نویسنده : مامان یگانه
194 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی شرمنده ام اگه این روزا دیر به دیر میآم سر می زنم .آخه قبلا شب ها وقتی تو می خوابیدی من می اومدم واسه بروز کردن وبلاگت  اما آلان مدتیه شب ها از شدت خستگی اصلا نمی فهمم کجام....

هرچی بزرگتر میشی بیشتر وقت منو به خودت اختصصاص میدی که البته این حق مسلمته.امشب هم از شدت خستگیه که تا الآن نتونستم بخوابم ساعت یه چیزی  حدود سه و نیمه که تو و بابایی خوابیدین اما من بیدارم.می خوام یه خاطره جالب بگم چند روز پیش در حال بازی با عروسکت بودی که اونو نونو صدا میزنی(همون نی نی خودمون)که عمو پورنگ شروع شد از اون جا که به تمام بچه های کوچکتر و بزرگتر از خودت می گی نونو اومدی عروسکت رو نشوندی روی مبل و گفتی نونو...نونو(یعنی بچه ها رو به عروسکت نشون می دادی)منم کلی خندیدم.

جدیدا یاد گرفتی از پله بالا و پایین بری و اگر آنی غفلت کنیم و در باز باشه به شوق دیدن عمه و عمو راه می افتی.پله ها رو یکی یکی میشینی و پایین میری.

راستی از ماه رمضون بگم. امسال رو بر خلاف پارسال که به خاطر  شما نتونستم روزه بگیرم به حول خدا همه رو روزه گرفتم و امیدوارم خدا قبول کنه.البته شب  های قدر بر خلاف میل باطنیم به خاطر شما خونه موندم فقط شب بیست و سوم که ساعت یک تا چهار رفتیم مسجد آقا احمد(با خانواده بابا) که از اول تا آخر داشتی گریه می کردی به خاطر گرمای هوا و پشیمون شدم از رفتن.

راستی اواسط ماه ر مضون خاله مهری موهاتو کوتاه کردن که بر خلاف دو سری قبل زمین و زمان رو یکی کردی و طبق معمول همه می گفتن مو های بلند بیشتر بهت می آد.البته واسه ما همیشه مثل فرشته ها خوشکل و معصومی.

باله(بالش)،ابوو(ابرو)،اننور(انگور)،یینا(سینا) ،اییر(شیر)به گنجبنه لغویت اضافه شده و ما کلی خوشحالیم.عاشقه کارتای بن بن بنی و مامان هر روز اونا رو با تو کار می کنه.

یه دندون جدید پایینم در آوردی(4دندون) که امیدوارم بقیه هم راحت در بیان و مشکلی پیش نیاد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)