دردانه کوچک ما

یگـانه در شهر بازی

1392/6/22 18:13
نویسنده : مامان یگانه
248 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قشنگ مامان.از چند وقت قبل مطالب  رو آماده کرده بودم اما فرصت پیدا  نمی کردم بذارمشون داخل وب لاگت.بعد از اتمام
ماه رمضون روز عید فطر تصمیم گرفتیم تو رو به پارک سرپوشیده خلیج فارس ببریم با
هماهنگی بچه های  خاله سوسن قرار گذاشتیم
ساعت 1 بعد از ظهر بریم  که همون روز به
طور اتفاقی از بالای پله های خونه افتادم پایین پله ها و پشت پای راستم به شدت
آسیب دید. تو و بابا تو ماشین منتظر من بودین اما متاسفانه پای من اصلا یاری نمی
کرد که حتی تا دم در بتونم بیام همون طور که پخش زمین شده بودم عمواز در اومد بعد
بابا و..................

اول درد پام به اون شدت نبود که نتونم راه بیام با هر سختی با بچه ها
به پارک رفتیم و اون جا تمام مدت از این که خوشحالی تو رو می دیدم درد پام فراموشم
شده بود تا بعد از خوردن ناهار که ساعت اطراف 6 بود که درد پام امونم رو بریده بود
و به هیچ عنوان پام روی زمین نمی اومد با اصرار بابا به بیمارستان رفتیم که طبق
تشخیص پزشک رباط پام آسیب دیده بودو گچ گرفتیم.خدا رو خیلی شکر کردم که حداقل  تونستم باهات بازی کنم بعد اون جوری شد.تا دو
هفته باید پام تو گچ می موند اما طاقت نیاوردم و بعد از ده روز بازش کردم که چون
به طور کامل خوب نشده بود اساسی تا مدتی درد داشتم تا اینکه بابابزرگ گیاهی رو از
باغ آوردن وروی پام گذاشتم و به طرز عجیبی پام شفا پیدا کرد . اینم چند تا عکس از
اون روز که فکر کنم اولین پارک سر پوشیده ای بود که رفته بودی.

بقیه در ادامه مطالب

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)